تلویزیون نیمکت ذخیره فوتبالی ها نشود!
به گزارش مجله آیرخ، پس از به کارگیری بحث برانگیز بازیگران به اسم مجری در قاب تلویزیون، حالا مدتی است که حضور پررنگ فوتبالیست های بازنشسته را هم در برنامه های تلویزیونی شاهد هستیم؛ اتفاقی که علی رغم دستاوردهای مثبتی که به همراه داشته، انتقادهایی را هم متوجه خود نموده است.
به گزارش خبرنگاران، از همان نخستین روزها که مسوولان تلویزیون و تهیه نماینده ها، حضور بازیگران به اسم مجری را تمهیدی برای جذب مخاطب قلمداد کردند و در این راستا به رغم بعضی انتقادها، تا به امروز ثابت قدم هم بوده اند، نگاه های متفاوتی نسبت به این رویکرد شکل گرفته است.
بعضی با اشاره به چهره های شناخته شده این افراد، استفاده از آن ها به اسم مجری را اتفاقی مثبت برای نجات تلویزیونی قلمداد کردند که به شدت از مشکل کمبود مخاطب رنج می بُرد. در عوض عده ای دیگر هم بر این باور بودند و هستند که حضور بازیگران در زمینه اجرا، آن ها را تبدیل به چهره هایی تکراری و به اصطلاح دم دستی می نماید که با بر هم زدن تصویر ذهنی مخاطب، کارگردان ها را از انتخاب آنان منصرف می نماید. علاوه بر این ها، همه بازیگران لزوما توانایی اجرا ندارند و صِرف استعداد در بازیگری، باعث نمی گردد تا آنها را مجری خوبی هم بدانیم.
ضمن اینکه حضور بازیگران به اسم مجری در برنامه های تلویزیونی گاه برای مدیران صداوسیما هزینه ای سنگین تر نسبت به تاثیری داشته است که بر جذب مخاطبان دارند؛ به نحوی که پس از حاشیه های پیش آمده برای بعضی بازیگر مجری ها که به اخطار از سوی شورای نظارت هم منجر شد، مدیران صداوسیما در پی فکر چاره ای بودند تا با محدود کردن حضور آنها، تا حدودی بار اعتراض ها را بر دوش خود سبک تر نمایند و در این راستا شرط فعالیت سلبریتی ها را به حضور در حوزه کاری خودشان منوط دانستند.
به خاطر معروفیت عده ای را می آورند تا مخاطب جذب نمایند
در همین رابطه داریوش کاردان از پیشکسوتان رادیو و تلویزیون که سالهاست هم در زمینه اجرا دستی دارد و هم بازیگر شناخته شده ای محسوب می گردد، در اظهارنظری که از رادیو نمایش پخش شد، چنین بیان نموده است: مسئله ای که ما الان با آن دست به گریبان هستیم این است که به خاطر معروف بودن بازیگران، بدون اینکه توانایی سنجی گردد، عده ای را می آورند تا مخاطب بیشتری را جذب نمایند و پشت این ماجرا هم شرکت هایی هستند که برای کسب عایدی اسپانسر می شوند و همین باعث می گردد که فرد با اینکه توانایی ندارد به نوعی ادای اجرا درمی آورد.
صداوسیما می تواند کاری کند که مجریان تخصصی مجذوب کننده باشند
در کنار نگاه هایی که اسم شد، حضور چهره هایی از حوزه سینما و موسیقی در عرصه اجرا، با انتقادهایی از سوی مجریان پیشکسوت هم همراه بوده است؛ به باور این افراد، در شرایطی که بسیاری از سرمایه های متخصص تلویزیون در حوزه اجرا در خانه های خود بیکار نشسته اند، اجرای برنامه ها مدام به سلبریتی هایی سپرده می گردد که بعضی از آنها بویی از اجرا هم نبرده اند.
در همین زمینه ژیلا امیرشاهی ـ از مجریان باسابقه تلویزیون ـ در گفت وگویی با خبرنگاران، ضمن ابراز نارضایتی و مخالفت در قبال استفاده از هنرمندان و بازیگران به اسم مجری، اظهار نموده است: جالب است اگر ما به اسم مجری به حیطه کار بازیگران نزدیک شویم، ممنوع التصویر می شویم و عملا این رخ داده است. برای خود من بارها پیش آمده که پیشنهادهایی برای حضور در تئاتر داشته ام اما از سوی مدیران تلویزیون چنین اجازه ای داده نشده است. اما این اتفاق کاملا برعکس است و بازیگران سینما و تلویزیون، به راحتی نقش یک مجری را در برنامه های تلویزیونی ایفا می نمایند.
مجری برنامه قدیمی به خانه برمی گردیم در ادامه چنین مطرح نموده است: اگر اجرای مجریان را در حدی نمی بینند که مخاطب را جذب کند بحث دیگری است که البته سازمان می تواند کاری کند که مجریان آنقدر مجذوب کننده باشند که از طرق دیگر سراغ ما بیایند نه اینکه کم کم از گردونه تلویزیون خارج و روز به روز کمرنگ تر شویم.
امیرشاهی در عین حال دلیل حضور هنرمندان و بازیگران در اجرای برنامه های تلویزیونی را دوری مخاطب از تلویزیون اسم نموده و اینکه تلویزیون برای جذب و برگرداندن مخاطب، دست به اقداماتی اینچنین زده است.
ایراد وقتی وارد است که بازیگر اجرای خوبی ندارد
در این میان بعضی هم نسبت به حضور بازیگران در حوزه اجرا، نگاه میانه روتری دارند و اجرای ماهرانه را لازمه انتخاب افراد می دانند و نه بازیگر یا غیربازیگر بودن آنان؛ به عبارت دیگر اگر بازیگری استعداد مجری گری هم داشته باشد، منعی برای حضور او در عرصه اجرا نباید وجود داشته باشد.
در این رابطه سیدمهرداد ضیایی، مجری برنامه اهالی شب در گفت وگویی که پیش تر با خبرنگاران داشته، اظهار نموده است: در کشورهای دیگر به ویژه آن هایی که تولیدات تلویزیونی زیادی دارند، همواره از هنرپیشه ها به اسم مجری استفاده می گردد و این، یک امر خیلی ساده و سابقه دار است. در ایران هم نمی توان به این مسئله ایرادی وارد کرد. ایراد وقتی وارد است که فلان بازیگر اجرای خوبی ندارد. این اتفاق به اینکه استفاده از بازیگران برای اجرا درست نیست، ربطی ندارد.
این بازیگر به حرفهایش اضافه نموده است: بسیاری از مجری ها هم می فرایند بازیگری می نمایند و کسی هم ایرادی نمی گیرد. طبیعتا در حالت عادی استعداد و مهارت مجری های حرفه ای بیشتر است، زیرا تخصصشان اجرا است اما اگر بازیگری بتواند این کار را درست انجام دهد، نمی توان به او ایرادی گرفت.
فوتبالیست های مجری در زمین اجرا!
اما پس از حرف و حدیث ها بر سر اجرای بازیگران، مدتی است که شاهد حضور پررنگ فوتبالیست های بازنشسته هم در تلویزیون هستیم و البته در مواردی علاوه بر حوزه اجرا، در زمینه بازیگری هم از این افراد استفاده می گردد. افرادی نظیر پژمان جمشیدی و مرحوم علی انصاریان که اتفاقا پس از مدتی آزمون و خطا در حوزه بازیگری، در نهایت عملکرد خوبی هم از خود به نمایش گذاشتند، از نمونه های پیروز این رویکرد تلویزیون و سینما هستند.
در همین رابطه مجید واشقانی که همزمان در حوزه های اجرا و بازیگری فعال است، با اشاره به ایفای نقش پژمان جمشیدی در فیلم ها و سریال ها در مقام یک بازیکن فوتبال، گفته است: حتی بازیگری پژمان جمشیدی از فوتبالش هم بهتر است؛ این چه ایرادی دارد اگر فرد توانایی آن را داشته باشد. البته هنوز هم این معادلات هست که می گویند بازیگر نباید همزمان با تخصص اصلی خود، کار اجرا هم انجام دهد یا بالعکس؛ چراکه در ذهنیت تماشاگر تأثیر می گذارد، اما به نظر من این اتفاق صدمه ای نمی زند، به شرط اینکه به کاری که انجام می دهید، واقف باشید و علمش را داشته باشید.
هرچند در نگاه تخصصی تر به این موضوع، عده ای با اشاره به اینکه یک مجری باید دارای اطلاعات کافی و درستی برای همراه کردن مخاطب با خود باشد، فوتبالیست ها و بازیگران درجه چندم را از آن جهت که صرفا با تجربه و نه تحصیلات به این کار می پردازند، برای حوزه اجرا ناکارآمد می دانند و بر این باور هستند که برای حرکت به سمت تخصص گرایی، بهتر است از حضور این افراد در حوزه بازیگری و اجرا اجتناب گردد.
ضمن اینکه سرمایه گذاری تلویزیون بر روی این افراد، سرمایه گذاری چندان، قابل اعتمادی هم به نظر نمی رسد؛ چراکه برای مثال بعضی از اهالی فوتبال با نگاهی غیرتخصصی به تلویزیون، به برنامه های رسانه ملی به مثابه نیکمت ذخیره ای نگاه می نمایند که در روزهای خالی از پیشنهادهای فوتبالی، به سمت آن روانه می شوند و حتی در مواردی این حضور را سکوی پرتابی برای فرار از انزوا و فراموشی و حضور دوباره در عرصه فوتبال می دانند.
هرچند هجوم فوتبالیست ها به تلویزیون، اغلب پس از قانون رسانه ای نشده صداوسیما مبنی بر بکارگیری سلبریتی ها در حوزه تخصصی خودشان رخ داده است و در نتیجه آن، حضور اهالی فوتبال هم در اغلب موارد به برنامه های تخصصی این حوزه محدود شده است.
صداوسیما افق اصلی را فراموش نکند
به طور کلی هر سازمان رسانه ای برای رسیدن به اهداف خود و رساندن پیغام به مخاطب، افقی را پیش روی خود ترسیم می نماید که صداوسیما را هم از این قاعده کلی نباید مستثنی دانست.
در این میان در پی ریزش مخاطبان شبکه های تلویزیونی که به دلایل مختلف در دهه های گذشته رخ داد و بعلاوه قرار دریافت در رقابت فشرده رسانه ای، به نظر می رسد که صداوسیما مهم ترین هدف خود را جذب دوباره مخاطبان قرار داده است و در این راستا زمانی به افزایش تعداد شبکه ها می اندیشید و حالا به جذب سلبریتی ها. با این همه آنچه مسلم است دستیابی به این مهم، نباید رسانه ملی را از افق اصلی تر پیش روی خود دور کند که همان رسیدن به تعریف واقعی دانشگاه است.
منبع: خبرگزاری ایسنا