بهترین فیلم های سینمای ژاپن در سال 2018 - مجله آیرخ

در این سال فیلم های کم خرجی مانند یک تکه از مرده (One Cut of the Dead)، را شاهد بودیم که به رغم بودجه ساخت بسیار کم، شهرت جهانی پیدا کرد و در کنار فروش بسیار بالا در گیشه ها، به لحاظ هنری نیز در جشنواره های مختلف شاهد این فیلم نوآورانه ژاپنی بودیم.

از طرف دیگر در سال 2018 هیروکازو کورئیدا و شینیا تسوکاموتو، 2 تن از چهره های شاخص سینمای ژاپن نیز فیلم های مطرحی را معرفی کردند. فیلم هیروکازو کورئیدا در جشنواره کن بسیار خوش درخشید و شینیا تسوکاموتو نیز پس از مدت ها یک اثر ناب سامورایی را عرضه کرد. این موارد باعث شد تا سال 2018 برای سینمای ژاپن به سالی درخشان تبدیل گردد که سینماگران و تماشاچیان فیلم به راحتی نتوانند از کنار آثار ژاپنی در این سال بگذرند. در نتیجه سرانجام سال میلادی 2018 را به فال نیک گرفتیم تا با هم نگاهی به بهترین فیلم های سینمای ژاپن در این سال داشته باشیم.

گفتنی است برخی از فیلم هایی که در ادامه به آنها اشاره می کنیم در خاتمهی سال 2017 منتشر شده اند اما از آنجایی که آثار با ارزشی بودند این فیلم ها را هم در فهرست بهترین فیلم های سال 2018 قرار دادیم.

1. فیلم دریا (Sea)

داستان این فیلم زندگی یک دختر دبیرستانی را روایت می نماید که بسیار خجالتی و کم رو است، همکلاسی های این دختر در مدرسه به او زور می گویند و هیروشی که نام دختر نقش اول این فیلم است رؤیای ورود به دانشگاه را در سر می پروراند تا با ادامه تحصیل بتواند از شهر و دیارش به جاهای بهتری نقل مکان کند. اما روزگار به هیروشی رحم نمی نماید و مورد تجاوز همکلاسی هایش قرار می گیرد.

هیروشی این موضوع را با کسی در میان نمی گذارد و پس از سرانجام دبیرستان مامور پخش روزنامه می گردد. داستان فیلم دریا در دو بازه زمانی روایت می گردد، در قسمتی که مربوط به گذشته و خاطرات هیروشی است شاهد روایت رویارویی او با زورگوهای دوران دبیرستان هستیم، قسمت دیگر فیلم نیز داستان هیروشی را هشت سال پس از حادثه تجاوز روایت می نماید.

ضرب آهنگ این فیلم قابل قبول است اما باز هم جاداشت به گذشته هیروشی بیشتر پرداخته می شد، البته این امر را می توان به پای جوان بودن کارگردان فیلم دریا گذاشت، با این حساب انتظار می رود در آینده فیلم های پخته تری را از این کارگردان ببینیم. در مجموع می توان گفت فیلم دریا، یکی از آثار مهم ژاپنی در سال 2018 است که علاقه مندان سینمای ژاپن باید حتماً آنرا تماشا نمایند.

2. فیلم جهت زندگی (Passage of Life)

این فیلم بر اساس زندگی واقعی خانواده ای از کشور برمه روایت می گردد که به صورت غیرقانونی و بدون ویزا به توکیو مهاجرت می نمایند. خین (Khine) و همسرش ایزاک (Issace)، به طور غیرمجاز در یک رستوران مشغول به کار می شوند و زندگی بسیار معمولی را با دو فرزند 7 و 4 ساله شان در پیش می گیرند. این بچه ها در ژاپن بزرگ شده اند و به سختی به زبان برمه ای صحبت می نمایند.

پدر و مادر این خانواده به دنبال پناهندگی سیاسی هستند و مدعی می شوند زندگی آنها در برمه در خطر است. اما مقامات ژاپنی این درخواست را قبول نمی نمایند. پدر خانواده پس از رد درخواست بیمار می گردد و سر از بیمارستان در می آورد، مادرش بچه ها نیز به این فکر می افتد که دوباره به برمه برگردند.

با توجه به موج مهاجرینی که در قسمت های مختلف جهان شاهد آن هستیم می توان گفت کارگردان فیلم جهت زندگی به موضوعی مهم و بااهمیت پرداخته است. هنرپیشه های این فیلم نیز در ایفای نقش مهاجرینی که هیچ چیزی برای از دست دادن، ندارند به خوبی ایفای نقش نموده اند و با فیلمی خانوادگی طرف هستیم که بدون شک احساسات را در تماشاگر بر می انگیزد.

3. فیلم یک تکه از مرده (One Cut of the dead)

زامبی ها جهانی سینما و تلویزیون را به تسخیر درآروده اند و سالی نیست که شاهد چندین فیلم با موضوع زامبی ها نباشیم. ژاپنی ها نیز که علاقه بسیار زیادی به زامبی ها دارند با معرفی فیلم یک تکه از مرده در سال 2018 نشان دادند که فیلم های زامبی همچنان هواداران زیادی دارند.

این فیلم یک سر و گردن بالاتر از بسیاری از فیلم های زامبی همرده خودش است و با توجه به تعداد زیاد فیلم های زامبی انصافاً باید گفت کارگردان این فیلم کاری نموده کارستان. شاید بتوان یکی از دلایل موفقیت فیلم یک تکه از مرده را سبک متفاوت روایت داستان آن دانست. این اثر در واقع فیلمی است درباره فیلم های زامبی ها که به جهت ساخت فیلم های زامبی محور می پردازد و سعی می نماید تمامی جوانب این فیلم ها را دست بیاندازد و به نوعی با این گونه فیلم ها شوخی نموده باشد.

ابتدای فیلم یک تکه از مرده شاهد مراحل آماده سازی یک فیلم هستیم که قرار است در آن شاهد حمله زامبی ها باشیم. سپس هیگوراشی، کارگردان این فیلم یک ساختمان متروک و خالی از سکنه را برای فیلمبرداری انتخاب می نماید. این فرآیند ممکن است ساده و کمی عجیب به نظر برسد اما باور کنید همین عجیب بودن این فیلم است که باعث موفقیت آن شد. برای نمونه می توان به تیتراژ سرانجامی فیلم اشاره نمود که متن ها از لحاظ زمانی به صورت معکوس نمایش داده می گردد. فیلم یک تکه از مرده با هزینه ای حدود 3 میلیون ین ساخته شد و در گیشه چیزی بیشتر از 3 میلیارد ین فروش کرد. با این حساب پیشنهاد می کنیم حتی اگر اهل فیلم های زامبی محور نیستید باز هم به تماشای این فیلم بنشینید.

4. فیلم لیوِرلیف (Liverleaf)

معادل واژه لیورلیف در زبان ما به نوعی گیاه با نام برگ جگر اشاره می نماید، و با یک درام ژاپنی نوجوان محور طرف هستیم که به زورگویی نوجوانان قلدر به ضعیف ها اشاره می نماید. این فیلم در اصل بر اساس یک مانگای ژاپنی با نام میسومیسو (Misumisou)، ساخته شده و شاهد روایت داستان دخترکی با نام هاروکا هستیم که به تازگی در یک مدرسه جدید ثبت نام نموده است. تنها دوست وی، یک دختر با نام میتسورو است که او هم در این مدرسه تازه وارد است.

یکی از روزها این دو دختر مشغول عکس برداری از روستایی می شوند که از برف پوشیده شده است، در راه بازگشت هاروکا متوجه می گردد که خانه اش آتش گرفته و تمامی اعضای خانواده اش در این حادثه از بین می روند، در نتیجه هاروکا سرشار از کینه و نفرت می گردد و می خواهد از افرادی که دائم به او زور می گفتند و باعث مرگ خانواده اش شده اند به بدترین شکل ممکن انتقام بگیرد. ایسوکه ناییتو (Eisuke Naito)، کارگردان این فیلم خشونت را به حد اعلای خود رساند و صحنه های انتقام جویانه زیادی را در این فیلم شاهد هستیم که هاروکا با بی رحمی تمام حساب زورگویان را کف دستشان می گذارد.

5. فیلم پرنده های بی نام ( Birds Without Names)

یکی از شخصیت های اصلی این فیلم دختری با نام تواکو (towako)، است. این دختر هدفی در زندگی ندارد و دائم به دوست پسر قبلی اش، کوروساکی (Kurosaki)، فکر می نماید. از به هم خوردن رفاقت این دو چیزی حدود 8 سال می گذرد اما تواکو هنوز مهر کوروساکی را به دل دارد. از قرار معلوم کوروساکی یار خوبی برای تواکو نبوده و ظلم و جفای زیادی در حق دلدارش روا نموده بود و او را تا حد مرگ کتک می زد. در این بین تواکو با مردی با نام جینجی (Jinki)، زندگی می نماید، او یک کارگر است و 15 سال از تواکو بیشتر سن دارد. تواکو از جینجی بدش می آید و دائم به او بد و بیراه می گوید اما از آنجایی که خرج تواکو را جینجی می دهد، چاره ای به غیر از تحمل او ندارد.

داستان به همین روال ادامه پیدا میکند تا اینکه یک کارآگاه سراغ تواکو را می گیرد و به او می گوید که کوروساکی گم شده است تا داستان ضرب آهنگ سریع تری پیدا کند و داستان جذاب تر گردد.

کازویا شیرایشی (Kazuya Shiraishi)، کارگردان فیلم پرنده های بی نام، به خوبی توانسته است حس و حال نگرانی شخصیت های داستان را به تماشاگر منتقل کند، بازی هنرپیشه نقش تواکو نیز در این فیلم مثال زدنی است و تعامل او با اطرافیانش کاملاً اضطراب و نگرانی های درونی او را نشان می دهد. داستان فیلم نیز تا خاتمه کشش دارد و با جلو رفتن فیلم، لایه های بیشتری از زندگی گذشته تواکو روشن می گردد.

6. فیلم شعر بد توکیو (Bad Poetry Tokyo)

کارگردان این فیلم جوانی تازه کار متولد هندوستان است که پس از فار غ التحصیلی در دانشکده افسری، به جهانی سینما رو آورده است. با این حساب در اولین نگاه انتظار نمی رود فیلم شعر بد توکیو، محصول خوبی از آب در آمده باشد اما انصافاً باید گفت آنشول چوهان (Anshul Chauhan)، به خوبی توانسته سر و ته فیلم شعر بد توکیو را جمع کند. این فیلم آغاز بسیار نفس گیری دارد و داستان زنی 30 ساله با نام جون فوجیتا (Jun Fujita)، را روایت می نماید که فارغ التحصیل رشته زبان انگلیسی از دانشگاه توکیو است. جون فوجیتا علاقه زیادی به هنرپیشگی دارد، اما مجبور است برای گذران زندگی در یک باشگاه شبانه کار کند و مجالی برای حضور در کلاس های هنرپیشگی پیدا نمیکند. دوست پسر جون نیز در همین باشگاه کار می نماید و وضع اقتصادی خوبی ندارد.

جون به آینده امیدوار است و تمام پول های خودش را پس انداز می نماید تا روزی به کلاس های بازیگری برود، در این بین با خیانت دوست پسرش روبرو می گردد و وضعیت سخت کار و شکست عشقی که تجربه کرد او را به روستای محل زندگی اش در ناگانو (Nagano)، باز می گرداند.

در این روستا، خانواده اش روی خوشی به او نشان نمی دهند اما دوست پسر قدیمی جون از او پشتیبانی می نماید. داستان فیلم شعر بد توکیو بسیار پیچیده تر از چیزی است که به آن اشاره شد و با یک فیلم خوش ساخت و زیبا طرف هستیم که شونا لیجیما (Shuna Lijima)، در نقش جون فوجیتا، بازی فراموش نشدنی و احساسی را به نمایش می گذارد.

7. فیلم خون گرگ ها (Blood Of the Wolves)

این فیلم را کارگردان نام آشنای ژاپنی، کازویا شیرایشی (Kazuya Shiraishi)، کارگردانی نموده و فیلم نامه آن اقتباسی از کتابی نوشته یوکو یوزوکی (Yoko Yuzoki)، است. داستان فیلم خون گرگ ها در سال 1988 در منطقه هیروشیما روایت می گردد و با روایتی از گروه های یاکوزایی طرف هستیم.

در این فیلم شاهد روایت داستان پلیسی با نام شوئیچی هیوکا (Shuichi Hioka) هستیم که یک پلیس تازه وارد در اداره پلیس شرق ناحیه کورهارا (Kurehara)، به حساب می آید، این پلیس جوان با کارآگاه شوگو اُگامی (Shogo Ogami) همکار می گردد. دست این کارآگاه پلیس در دست تبهکاران یاکوزا است و تا این جای داستان جذابیت خاصی را شاهد نیستم تا اینکه متوجه می شویم این پلیس جوان در واقع از طرف اداره تحقیقات داخلی پلیس برای تحقیقات بیشتر در مورد خلاف کاری های کارآگاه اُوگامی با او همکار شده است.

این فیلم داستانی کاملاً سرگرم نماینده و جذاب دارد و به خوشی چهره سیاه و پلید گروه های یاکوزا را به تصویر کشیده است. جالب اینجاست که داستان فیلم خون گرگ ها در ابتدا کلیشه ای به نظر می رسد اما کارگردان لایه های پنهان زیادی در این داستان قرار داده و تماشاچیان با اتفاق های غیرمنتظره ای روبرو می شوند.

8. سارقین مغازه (Shoplifters)

هیروکازو کورئیدا در سال 2017 فیلم سومین قاتل (The Third Murder) را روی صحنه برد، همان گونه که از نام این فیلم پیداست، فیلم سومین قاتل داستانی جنایی داشت و پرداختن به این گونه داستان ها در تخصص هیروکازو کورئیدا نیست، در نتیجه در سال 2018 فیلم سارقین مغازه را از کورئیدا شاهد بودیم که داستانی درام و خانوادگی دارد. داستان جذاب این فیلم باعث شد تا سارقین مغازه به یکی از بهترین آثار کورئیدا در چند سال اخیر تبدیل گردد.

این فیلم جایزه جشنواره کن را برای کورئیدا به ارمغان آورد و با توجه به سابقه ای که از کورئیدا در ساخت فیلم های جنایی و پلیسی در فیلم سومین قاتل سراغ داشتیم، فیلم سارقین مغازه نیز به اثری درام تبدیل شد که ته مایه ای از سبک جنایی را نیز در این فیلم شاهد بودیم.

این فیلم داستان اوسامو شیباتا (Osamu Shibata) و همسرش نوبویو (Nobuyo) را روایت می نماید که در یک خانه کوچک به همراه پسرشان، شوتا (shota)، دخترشان آکی (Aki) و مادربزرگ این بچه ها در کنار هم زندگی می نمایند. آکی هر روز سخت کوشش می نماید اما پول چندانی به خانه نمی آورد، در نتیجه این اعضای این خانواده برای پرکردن شکم خودشان چاره ای ندارند به غیر از اینکه به سرقت از مغازه ها رو بیاورند.

در همین حین زمانی که مشغول سرقت بودند دختری با نام جوری (Juri) را ملاقات می نمایند که تک و تنها برای خودش نشسته بود و بازی می کرد، اوسامو تصمیم می گیرد این دختر را به خانه شان ببرند و وقتی به منزل می رسند متوجه می شوند که جوری مورد ضرب و شتم قرار گرفته و تمام بدنش کبود است. جوری آن شب را در خانه این خانواده می گذراند و از آنجایی که جایی برای زندگی نداشت به عضوی از خانواده آنها تبدیل می گردد. داستان فیلم سارقین مغازه، حکایتی تأمل برانگیز را روایت می نماید و اگر به فیلم های اجتماعی خانوادگی علاقه دارید پیشنهاد می کنیم حتماً این فیلم را تماشا کنید.

9. فیلم کشتن (Killing)

وقتی صحبت از سینما و فرهنگ ژاپن به میان می آید بی درنگ یاد سامورایی ها می افتیم و تاکنون فیلم های هنرمندانه زیادی را از مردمان سرزمین آفتاب در مورد سامورایی ها دیده ایم، اما مدتی است سینمای ژاپن به سامورایی ها کمتر می پردازند. خوشبختانه در سال 2018 با یک فیلم سامورایی ناب و جذاب روبرو شدیم که پاسخی به عطش علاقه مندان به فیلم های سامورایی به حساب می آید.

داستان این فیلم در قرن 19 میلادی می گذرد، در آن موقع سامورایی ها توانسته بودند حدود 250 سال صلح و دوستی را در میان ملت خود برقرار نمایند اما مذاکره با آمریکایی ها باعث نواختن طبل جنگ می گردد و نبردهای خونینی را در فیلم شاهد هستیم.

کارگران این فیلم میخواهد با نمایش بالاترین حد خشونت، پیامی را درباره به کارنگرفتن خشونت به مخاطب منتقل کند و در فیلم کشتن شاهد ترکیب چندین ژانر سینمایی هستیم. این موارد باعث شد تا فیلم کشتن به یکی دیگر از آثار خوش ساخت سینمای ژاپن درباره سامورایی ها تبدیل گردد.

در این قسمت به سرانجام فهرست برترین فیلم های ژاپنی در سال 2018 رسیدیم، پیشنهاد می کنیم اگر شما هم به سینمای کشور چشم بادامی ها علاقه دارید و فیلم خاصی در ذهن شماست، نام و توضیحات این فیلم را با ما وسایر کاربران در قسمت نظرات به اشتراک بگذارید.