محبت بیش از حد؛ عشق یا بیماری؟

به گزارش مجله آیرخ، محبت بیش از حد ممکن است ناشی از ترس از تنها شدن، احتیاج مفرط به توجه و محبت و یا تجربه های دردناک و آموزش های نادرست دوران کودکی باشد.

محبت بیش از حد؛ عشق یا بیماری؟

حتما با کسانی برخورد نموده اید که درابراز محبت کردن خود افراطی رفتار می نمایند. تا جایی که از خواسته ها و احتیاجهای خودباز می مانند. از طرف دیگر این رفتارشان مخصوصا با نامزد یا همسرشان می تواند باعثگردد رابطه اشان دچار اختلال شده و فرد مقابل برخلاف انتظار احساس ناراحتی کند. درخیلی از مواقع نیز محبتشان بی پاسخ گذاشته می گردد، زیرا محبت سالم وقتی درست به کار نمی رودخیلی زود به محبت ناسالم تبدیل می گردد و وقتی فردی بدون درخواست، توجه و محبت بی اندازهمی بیند از آن گریزان شده و ارزشی برای آن قایل نمی گردد. در این مقاله به علل ابراز محبت بیش از حد پرداخته ایم.

چه چیز باعث افراط در محبت کردن می گردد؟

کمبود محبت

مشکل این افراد زیاد دوست داشتن طرف مقابلنیست بلکه آنان خودشان را خیلی کم دوست دارند. می توان چنین آدم هایی را انگل عاطفینامید. او محبت می نماید اما در واقع همواره در حال خواستن و مطالبه محبت بیشتر از دیگراناست و باعث می شوند که طرف مقابل نیز احساس ناراحتی کند.

اینگونه افراد اغلب اوقات تا حدی مستاصل،درمانده و پرتوقع هستند. در واقع آنان به شدت احتیاجمند محبت و توجه هستند و بدین وسیلهبا محبت بیش از حد کردن و توجه نشان دادن، به دنبال این هستند که با مقدار بالای عشقو محبت دردهای خود را به طور موقت تسکین دهند. و حتی گاهی باعث می شوند که طرفمقابل با احساس گناه و افسوس آنها را در کنار خود نگه دارد.

تجربه های کودکی

محتمل است این افراد در گذشته لطمه هایفراوانی خورده باشند؛ شاید از یکی از اعضای خانواده یا اتفاقات ناخواسته دیگر، و هنوزآن لطمه روحی و عاطفی التیام نیافته و منشا آن درد همچنان فعال است. آنان از رابطه اشان با دیگران مانند مرهمی موقتاستفاده می نمایند تا بتوانند مدتی کوتاه روی آن زخم را بپوشاند.

افرادی که به دلیل مسائل گذشته خود، اکنونبیش ازحد محبت می نمایند برای بهبود رنج های گذشته باید بتوانند آنها را بشناسند و ارتباط شانرا با رنج های اکنون خود دریابند. این افراد در کودکی، دایم تحت کنترل دیگران بوده اندو اکنون دوست دارند دیگران را تحت کنترل خود درآورند. افرادی که محبت بیش از حد دارند،اغلب تقصیرها و مسائل همسرشان را نمی بینند و به گونه ای آنها را انکار می نمایند.. وقتی احتیاجهای افراد در کودکی بی پاسخ مانده باشد، در عظیمسالی به سختیمی توانند امیدوار باشند که دیگران به احتیاجهایشان توجه نمایند، پس سعی می نمایند با برآورده کردنتقاضاهای دیگران و محبت بیش از حد خود را دوست داشتنینشان دهند.

عوامل فرهنگی

آنالیز ها نشان می دهد که زنان بیشتر ازمردان دچار محبت بیش از حد و بی تناسب به دیگران، به ویژه به همسرانشان می شوند و اینشاید به این خاطر باشد که مردها به دلایل گوناگون و از جمله عوامل فرهنگی بیشتر می تواننداز خود حمایت نموده و با پرداختن به جنبه های بیرونی زندگی، دردهای درونی خود و تجاربمخرب دوران کودکی را تعدیل نمایند. آنها با غرق شدن زیاد در کار یا سرگرمی های گوناگونبیشتر می توانند از رنج های گذشته خود فاصله بگیرند اما زنان اغلب کمبودها و تجربه هایمخرب خود را در روابط شان نشان می دهند.

اغلب ما براساس آموزش های دوران کودکی خودرفتار می کنیم. برای مثال بسیاری از زنان در کودکی یاد گرفته اند احتیاج افراد خانوادهمقدم بر آنهاست و شاید در بسیاری موارد مجبور شده اند کارهای افراد خانواده را انجامدهند و مسوولیت های زیادی هم بر عهده آنها بوده و چه بسا مجبور شده اند خیلی اوقاتخود را نادیده بگیرند، پس طبیعی است هنگام عظیمسالی نیز نتوانند به خود اطمینان داشتهباشند و از حق و حقوق خود مطلع باشند.

ترس از تنها شدن

افرادی که بیش از حد محبت می نمایند اغلباز موضوعی هراس دارند؛ هراس از تنها شدن، از اینکه کسی آنها را دوست نداشته باشد، هراساز اینکه ارزشمند به نظر نرسند، خیلی زود فراموش شوند و...؛ بنابراین آنقدر محبت می نمایندتا تنها نشوند.

چه باید کرد؟

اگر شما از جمله افرادی هستید که محبتبیش از حد به دیگران ابراز می نمایند سعی کنید:

  • با خودتان مهربان تر باشید، استعدادها وتوانایی هایتان را شناسایی کنید و بیشتر برای استراحت و آرامش خود وقت بگذارید.
  • از خودتان سوال کنید تا چه زمان می خواهیددیگران را بیشتر از خود دوست بدارید و تا چه زمانی می توانید بیشتر توان خود را برایدیگران و تغییر دادن آنها صرف کنید؟ آیا بهتر نیست انرژی خود را صرف بهبود حال خودتانبکنید؟
  • اعتماد به نفس خود را بالا ببرید و کاملابه خود متعهد باشید تا بتوانید پیروز شوید.
  • بیاموزید هنگامی که کسی از شما یاریی نخواسته،پیش قدم نشوید. بگذارید دیگران خودشان مسائل را تجربه نمایند و این شانس را به آنهابدهید تا عظیم شوند و رشد نمایند.
  • به دیگران احترام بگذارید و این حق را بهآنها بدهید خودشان تصمیم نهایی را بگیرند. نگران این نباشید که اگر کاری نکنید مشکلیپیش می آید. به جای سلطه جویی بر دیگران، کاری کنید که از شر ترس های بی فایده خود رهاشوید.
  • هنگامی که از کنترل کردن دیگران دست برمی دارید،احساس رهایی بیشتری می کنید.
  • باید راه های جدیدی برای برقراری ارتباط با خود ودیگران بیابید؛ راه هایی که نشان می دهند خودتان می خواهید مسئولیت زندگی تان را برعهده بگیرید.
  • واقعیت ها را به همان صورتی که هست بپذیرید.از قلم نیاندازید که شادی و موفقیت با توجه داشتن به درون ما به وجود می آید.
  • خواسته ها، سلامتی، کار، تفریح و سرگرمیو فعالیت های مربوط به خودتان را در اولویت قرار دهید و همواره دیگران را مقدم بر خودندانید.
  • باید بیاموزید خواسته ها و احتیاجهای شمامهم هستند و این وظیفه شماست که این خواسته ها را برآورده کنید.
  • برای یاری بیشتر به خود می توانید مطالعات تانرا در این زمینه بیشتر کنید.
  • اگر در خانواده ای بوده اید که محبت و توجهلازم را دریافت ننموده اید می توانید از مشاور یاری بگیرید.روش های موثر و مختلفی مانند روان درمانی فردی برای درمان وجود دارد بنابراین توصیه می کنیمبه روانشناس یا مشاور خانواده مراجعه کنید.

هنگامی که بهبود پیدا کردید می آموزید براییاری به دیگران این فقط شما نیستید که راضی می شوید، دیگران هم احساس خوبی خواهند داشتاما یاری شما قبل از این خالصانه نبود. شما باید محبت و علاقه خود را خالصانه و بدونهیچ انتظاری نثار دیگران بکنید.

گردآوری: مجله اینترنتی خبرنگاران

منبع: setare.com
انتشار: 8 آذر 1399 بروزرسانی: 8 آذر 1399 گردآورنده: ayrokh.ir شناسه مطلب: 1464

به "محبت بیش از حد؛ عشق یا بیماری؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "محبت بیش از حد؛ عشق یا بیماری؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید